سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لیلی و مجنون
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
خیال پردازی های یک دختر
در آخرین لحظات سوار اتوبوس شد. روی اولین صندلی نشست. از کلاس های ظهر متنفر بود اما حداقل این حسن را داشت که مسیر خلوت بود. اتوبوس که راه افتاد نفسی تازه کرد و به دور و برش نگاه کرد.  روی صندلی جلویی نشسته بود. فقط می توانست نیمرخش را ببیند که داشت از پنجره بیرون را نگاه می کرد: به پس کله پسر خیره شد و خیال پردازی را مثل همیشه شروع کرد.
چه پسر جذابی! حتی از نیمرخ هم معلومه. اون موهای مرتب شونه شده... اون فک استخونی . سه تیغه هم که کرده... حتما ادوکلن خوشبویی هم زده . چقدر عینک آفتابی بهش می آد... یعنی داره به چی فکر می کنه؟  آدم که اینقدر سمج به بیرون خیره نمیشه!لابد داره به دوست دخترش فکر می کنه!... آره. حتما همین طوره.مطمئنم دوست دخترش هم مثل خودش جذابه.  باید به هم بیان (کمی احساس حسادت)... می دونم پسر یه پولداره که یه «ب ام و» آلبالویی داره و صدای نوارشو بلند می کنه...  با دوستش قرار می ذاره که با هم برن شام بیرون. کلی با هم می خندن و از زندگی و جوونیشون لذت می برن... می رن پارتی... کافی شاپ... اسکی... چقدر خوشبخته! یعنی خودش می دونه؟ می دونه که باید قدر زندگیشو بدونه؟...
دلش برای خودش سوخت.احساس کرد چقدر تنهاست و چقدر بدشانس است و چقدر زندگی به او بدهکار است. احساس بدبختی کرد. !کاش پسر زودتر پیاده می شد
ایستگاه بعد که اتوبوس نگه داشت، پسر از جایش بلند شد.  مشتاقانه نگاهش کرد، قد بلند و خوش تیپ بود.
 با گام های نااستوار به سمت در اتوبوس رفت. مکثی کرد و چیزی را که در دست داشت باز کرد... یک، دو، سه و چهار لوله ی استوانه ای باریک به هم پیوستند و یک عصای سفید رنگ را تشکیل دادند.
.دیگر هرگز عینک آفتابی را با عینک سیاه اشتباه نکرد



موضوع مطلب : داستانک, خیال پردازی های یک دختر, مامان یه سوال بپرسم, وکیل پولداری که به هیچکس کمک نمی کرد, نقاشی بسیار زیبا, کار عجیب

          
یکشنبه 89 آبان 9 :: 2:47 عصر
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
تو دریای ترینی آبی و آرام و بی پایان
و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف
و من در آرزوی قطره های پاک بارانم
نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته
به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر
و من هم یک کبوتر تشنه باران درمانم
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم
شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
و من خواب ترا می بینم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می آیی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده
و شاید یک مه کمرنگ از شعری که می خوانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم



موضوع مطلب : تو مثل راز پاییزی

          
یکشنبه 89 آبان 2 :: 8:37 صبح
حرفی ندارم برای گفتن،راهی ندارم برای ماندن…
شوقی ندارم برای از عشق نوشتن،جایی ندارم برای رفتن!
اینگونه باید بمانم،بسوزم و بسازم با این عشق خیالی!
عشقی که آخرش پیداست،زندگی با تو یک رویاست !
تقصیر قلبم بود که عاشق شدم تا چشم بر روی هم گذاشتم دیدم که اسیرم!
اسیر قلبی که باور نمیکند مرا،حس نمیکند مرا در لحظه های تنهایی اش!
هنگام گفتن درد دلهایم صدای مرا نمیشنوی،هنگام اشک ریختن،
گونه خیس مرا نمیبینی!
تو آرزوهایی را در دلت داری،افسوس که من جایی در آرزوهایت ندارم !
حرفی ندارم برای گفتن،راهی ندارم برای ماندن…
ماندنم بیهوده است،رفتنم محال و این است یک زندگی پر از عذاب!
تحمل میکنم این عذاب را،منتظرت میمانم….
مرا باور کن ای عشق،نگذار در خیالم با تو باشم…
بگذار همیشه عاشق تو باشم…
به حقیقت این عشق ایمان داشته باش و دوست داشتنم را باور کن..



موضوع مطلب : حرفی ندارم برای گفتن

          
جمعه 89 مهر 30 :: 8:8 عصر

تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن
تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
تو یعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن
تو یعنی روح باران را متین و ساده بوسیدن
و یا در پاسخ یک لطف به روی غنچه خندیدن
اگر چه دوری از اینجا تو یعنی اوج زیبایی



موضوع مطلب : تو یعنی دسته ای گل را از آن سوی افق چیدن,تو یعنی

          
جمعه 89 مهر 30 :: 4:24 عصر
بوسه یعنی وصل شیرین دو لب
بوسه یعنی خلسه در اعماق شب

بوسه یعنی مستی از مشروب عشق
بوسه یعنی آتش و گرمای تب بوسه یعنی
لذت از دلدادگی

لذت از شب , لذت از دیوانگی
بوسه یعنی حس طعم خوب
عشق

طعم شیرینی به رنگ سادگی بوسه آغازی برای ما شدن
لحظه ای با
دلبری تنها شدن

بوسه سرفصل کتاب عاشقی
بوسه رمز وارد دلها شدن
بوسه آتش می زند بر جسم و جان

بوسه یعنی عشق من , با من بمان


ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

          
سه شنبه 89 مهر 13 :: 1:39 عصر
تصاویر زیباترین محوطه های دانشگاهی جهان



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

          
جمعه 89 مهر 2 :: 3:2 صبح

زیباترین مقاصد توریستی دنیا - قسمت اول، آسیا





آسیا
به عنوان پهناورترین قاره، محل قرار گرفتن بسیاری از زیباترین و جذابترین
مکانهای توریستی دنیاست. انتخاب بهترین مکان از بین تمامی مکانهای دیدنی
کاری بسیار سخت و دشوار است. اما متیوانید مطمئن باشید که هر یک از مقاصد
زیر را انتخاب نمایید متضرر نخواهد شد و سفری رویای و دیدنی را پیش روی
خواهید داشت . بعضی از این مقاصد برای شما شناخته شده و بعضی از آنها هم
ناشناخته میباشد. با هم به مرور 7 مقصد توریستی عالی و بی نظیر میپردازیم :


1-مغولستان


کشوری
وسیع، بکر و همراه با طبیعتی خشن به عنوان یکی از معدود طبیعتهای دست
نخورده در آسیا شناخته میشود.کشور مغولستان زادگاه و خاستگاه قوم مغول
می‌باشد.مغولها بیش از هر کشوری به چین دست درازی می‌کردند و امپراتوران
چین برای آسایش از دست ایشان دست به ساخت دیوار چین زدند.بزرگ‌ترین رهبر
تاریخی مغولها چنگیزخان بود که توانست قبیله‌های مغول را یکپارچه سازد و
رقیبان را نابود گرداند.
این کشور در فلات تبت واقع شده است و مساحت آن بیش از 1.5 میلیون کیلومتر
مربع میباشد و بع عنوان نهمین کشور بزرگ دنیا شناخته میشود اما جمعیت آن
بسیار کم است و تقریبا نیمی از جمعیت 3 میلیون نفره آن در پایتخت مغولستان
اولان باتار زندگی میکنند.


The Most Beautiful Destinations In Asia زیباترین مقاصد توریستس آسیا



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

          
یکشنبه 89 شهریور 14 :: 4:34 صبح
دوستان با این که این موضوع مناسب وبلاگ نیست ولی دوست دارم شما هم اینو دانلود کنید

ملکوت نام سریالی به کارگردانی محمدرضا
آهنج می باشد که در ماه مبارک رمضان از شبکه دوم سیما پخش می شود. تیتراژ
پایانی این سریال توسط رضا صادقی خوانده شده است. شعر این اثر را دکتر
عبدالجبار کاکائی سروده است و آهنگسازی و تنظیم آن نیز بر عهده سید بهنام
ابطحی بوده است. هم اکنون می توانید این آهنگ فوق العاده زیبا و شنیدنی را
از لینک زیر دریافت نمایید.

 

reza sadeghi malakoot دانلود تیتراژ پایانی سریال ملکوت با صدای رضا صادقی

 

download دانلود تیتراژ پایانی سریال ملکوت با صدای رضا صادقی     لینک دانلود مستقیم   لینک کمکی

 





موضوع مطلب : Reza sadeghi - malakoo, آهنگ جدید رضا صادقی, به نام ملکوت, آهنگ جدید رضا صادقی در سریال ملکوت, دانلود آهنگ جدید رضا صادقی, دانلود آهنگ رضا صادقی در سریال ملکوت, دانلود آهنگ سریال ملکوت, دانلود آهنگ سریال, ملکوت با صدای رضا صادقی

          
شنبه 89 شهریور 13 :: 10:44 عصر

سخنی با خیال معشوق

هر کسی خانه خود را با چیزی تزیین می کند و من نیز خانه عقلم را با اندیشیدن به تو، سرای روحم را با یاد تو، سراپرده جانم  را با عشق تو، سرزمین وجودم را با محبت تو، تمام قلبم را با مهر تو، قلمرو هستی ام را با دوست داشتن تو و روز و شبم را با خیال روی تو و حتی زبانم را با نام شیرین تو زینت می دهم و لحظه ای از عمرم را که بی تو و یاد تو سپری گردد، لحظه های هدر شده می دانم.

این چنین مهر تو بر همه جان من سایه انداخته است و خدا را بر آن شاکرم که لایق عشق قرار گرفته ام.




موضوع مطلب : سخنی با خیال معشوق, سخنی با معشوق

          
جمعه 89 شهریور 12 :: 1:36 عصر
<   <<   6   7   8   9   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 7
  • کل بازدیدها: 167663
قالب وبلاگ