سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لیلی و مجنون
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

یک سال گذشت                           

                                                        یک سال به رقم سن ما اضافه شد                                                                               

در این سالی کذشت احساسی غریب سراپای وجودم بود

انگار که عشق را حس نمیکردم

مگر میشود ان همه شور شوق عشق به یک باره محو شود

شما چه فکر میکنید.

         ایا غشق از دل یک عاشق بی هیچ دلیل محو میشود

ولی من میگویم من غرق عشق شدم همانند کسی که پس از مدتی

تقلا در اب به ارامش میرسد

اوایل عشق تقلای هرکسی دران حال غریب واضح است

ولی تا کی تقلا

جال نوبت کنار امدن است نگران ناش این سازش هم دست تونیست

این طبیعت ادمیست که عادت به همنشین در وجودش نهفته است

من هم غرق عشقم این حس در من غریب نیست

این حس کل وجودم امخته است

و حال زندگی برایم بدون وجودش غیر ممکن است

همانند ماهی به اب

ممنونم از دوستان که تولدم رو تبریک گفتند

بخصوص از بابت گلی که دکتر رحمت سخنی برام ارسال کردند.منم این گل رو تقدیم دوستان میکنم





موضوع مطلب :

          
یکشنبه 90 بهمن 2 :: 12:0 صبح

 دوستت دارم ، دوستت دارم
  به لطافت برگ گل
 به ظرافت و زیبایی گل رز ، نرگس ، مینا
 به لطافت شبنم صبحگاهی ، به استقامت کوه ، به پختگی پیر دهر
 دوستت دارم ، عاشقتم
 به اندازه یک دنیا پر از محبت ، به تو عشق می ورزم
 کاش که این عشق را با محبت پاسخ دهی
 عاشقتم ، دوستت دارم
عشق من منتظرم  بمانم ، تا بیام و خواهش وصالت گویم
 تا روزی عشقت را نثارم کنی عشقم رو نثارت خواهم کرد
دوستت دارم ، دیونتم
 مرغ عشق زیبای من
 فرسنگها از من دوری و روحم متعلق به توست

ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

          
جمعه 90 تیر 10 :: 1:47 عصر


هر  شب  با   دیدن   چشمات   میخوابم
تا  اومدن  صبح  و  شب  دیگه   بی تابم
بد جوری جادوم  کردی با  طلسم  نگات
یادم میره حتی اسممو با شنیدن صدات
صدای   خنده هات   ریتم    آهنگ    منه
این آهنگ  و  شب و روز دلم دائم میزنه
یه وقت نشه بری که می میرم  هر دم
دیگه   بدون   بی   تو   نمی زنه    قلبم

         




موضوع مطلب : با دیدن چشات

          
سه شنبه 90 خرداد 24 :: 11:3 عصر

عاشقانه

به تو عادت کرده بودم
ای به من نزدیک تر از من

به تو عادت کرده بودم

ای به من نزدیک تر از من
ای حضورم از تو تازه
ای نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت
مثل مجروحی به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه های من بی تو
تجربه کردن مرگه
زندگی کردن بی تو
من که در گریزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبریز سکوته
خونه از خاطره خالی
من پر از میل زوالم
عشق من تو در چه حالی




موضوع مطلب : به تو عادت کرده بودم

          
جمعه 90 خرداد 13 :: 11:28 صبح

یکی را دوست دارم
همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد

 زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !
 کسی را دوست دارم که نمیدانم ایا به او خواهم رسید تا..

 دستانش را بفشارم !
 یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد !
یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست !
یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که باور کرد عشق مرا ! کسی

که دایم اشکهایم را دید و دید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم !
یکی را تا ابد دوست دارم ، کسی که درد دلم  ..تکرار درد دلش بود

او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم ، کسی که عاشق نگاه سحرامیزش است

و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم ، کسی که لحظه ای نمیتواند چشم از عشقش بردارد.

من عاشق کسی هستم که
بیوفایی هایش نشان از عشق و وفا دارد

برای من عزیزترین است !
یکی را دوست دارم که او هرگز به عمق این دوست داشتن پی نبرد .

چقدر دوستش دارم ، شاید او بفهمد که او تمام زندگی ام است !
یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست دارم !

کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ، اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا
دارد !

یکی را بیشتر از همه کس دوست دارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی
نیز دوست نمی دارد !

یکی را دوست دارم با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .......... من
تا ابد دوستش خواهم داشت.

دیوانه وار تنها او را دوست دارم !
کاش یه روزی بفهمی که چقدر دوستت دارم !!!




موضوع مطلب : یکی را دوست دارم

          
پنج شنبه 90 فروردین 25 :: 10:53 صبح

اون روزا که بهاری بود
دل پر از یادگاری بود
من بودم فرشته ها
تو بودی پیشم به خدا
تا که خدا ازم گرفت
تو رو بی جرم و بی گناه
شدم غریب کوچه ها
تنها شدم ساکت بی صدا
دلم برات پر میزدش
این درو اون در میزدش
اما دیگه رفته بودی
پرکشیدی تو آسمون
نگفتی میشم بی هم زبون ؟
نمیدونم اون دور دورا
بسپرمت دست خدا ؟
یا که بازم تو غروبا
شبای سرد بی انتها
بگم خدا خدا ...




موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 90 فروردین 25 :: 10:16 صبح

امروز میخوام یه خاطره جالب از شیرینترین روز وتلخ ترین روز زندگی ام
که همش یک روز از هم فاصله دارد بگم.دیروز شیرینترین روز از زندگیم بود
اخه بعداز مدتها دوری از عشقم تونستم ببینمش. راستش فقط دیدن نیست بلکه
این دیدار بیش از اینها برام ارزش راشت.چون کلی از ابهاماتی رو که برام پیش اومده بود برطرف کرد.
و من از اون بابت خیلی خوشحال بودم.ولی در مقابل امروز امروز...
بدترین روز از عمرم به شمار میاد. چرا که عشقم اون یادگاریکه خیلی دوسش داشتم ازش.ازم پس گرفت
و باز چرا ها و غصه های جدیدی تو دلم به وجود اورد.هنوز نمیدانم چرا اون نقاشی زیبا رو از من پس گرفت.
شاید لیاقتش رو نداشتم. و شاید از ما بهترونی باشد که قدرشو ازم بیشتر میدونه.
بعضی وقتا فکر میکنم مردا با عاطفه تر از زنان هستند.




موضوع مطلب : چرا امروز اینطور و دیروز انطور, امروز اینطور و دیروز

          
چهارشنبه 89 اسفند 11 :: 1:27 صبح
ببین که من غریب جاده های این حوالی ام
ز یاد رفته روزهای سبز و پاک شالی ام
نگاه کن چه می کند نبودن تو با دلم
که مثل یک کویر گشته این دل شمالی ام
گریختی تو از کسی که اهل گریه بود و غم
ببین همان همیشگی ترین این اهالی ام
به باد کوج تلخ تو چنان شکسته این دلم
که بعد رفتنت کسی ندیده بی زوالی ام
بیا ببین که خسته ام ،ببین که دل شکسته ام
به جستجوی تو دگر نمانده پرّ و بالی ام
برای چشمهای تو ببین غزل سروده ام
و می کشد مرا خجالت دو دست خالی ام




موضوع مطلب :

          
جمعه 89 بهمن 29 :: 1:33 عصر

و قتی که تو بودی خانه ی مان گلستان بود   وای بر من که غافل بودم انروز ها

وقتی که تو بودی همه جا پر از صفا بود     وای دیگر به که گویم که سرایمان بی تو سکوت است

قدرت را ندانستم ان روزها    نمیدانستم که این قدر کیمیایی

اه ...




موضوع مطلب :

          
سه شنبه 89 دی 28 :: 6:19 عصر

من دلم تنگ کسی است
که به دلتنگی من می‌خندد
باور عشق برایش سخت است
ای خدا باز به یاری نسیم سحری
می‌شود آیا دل به نازک‌دل من بربندد؟!
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تورا بالهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ آرزو هایت دعا کردم سپس تو را از یک جوی نقرهای که در کوچه های آبی خلوتم روییده بود با حسرت جدا کردم




موضوع مطلب : من دلم تنگ کسی است

          
پنج شنبه 89 دی 9 :: 2:5 صبح
<   1   2   3   4   5   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 128
  • بازدید دیروز: 13
  • کل بازدیدها: 167489
قالب وبلاگ