سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لیلی و مجنون
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من


بگذر از نی، من حکایت میکنم وز جدایی ها شکایت میکنم

ناله های نی ، از آن نی زن است ناله های من ، همه مال من است

شرحه شرحه سینه میخواهی اگر من خودم دارم ، مرو جای دگر

این منم که رشته هایم پنبه شد جمعه هایم ناگهان یکشنبه شد

چند ساعت ، ساعتم افتاد عقب پاک قاطی شد سحر با نیمه شب

یک شبه انگار بگرفتم مرض صبح فردایش زبانم شد عوض

آن سلام نازنینم شد «هلو» (Hello) وآنچه گندم کاشتم ، رویید جو

پای تا سر شد وجودم «فوت» و«هد» آب من«واتر» شد و نانم«برد»

وای من! حتی پنیرم «چیز» شد است و هستم ، ناگهانی «ایز» شد

من که با آن لهجه و آن فارسی آنچنان خو کرده بودم سال سی

من که بودم آنهمه حاضر جواب من که بودم نکته ها را فوت آب

من که با شیرین زبانیهای خویش کار خود در هر کجا بردم به پیش

آخر عمری ، چو طفلی تازه سال از سخن افتاده بودم ، لال لال

کم کمک ،‌ گاهی «هلو» ، گاهی «پیلیز» نطق کردم! خرده خرده ، ریز ریز

در گرامر همچنان سردرگمم مثل شاگرد کلاس دومم

گاه «گود مورنینگ» من جای سلام از سحر تا نیمه شب دارد دوام

با در و همسایه هنگام سخن لرزه می افتد به سر تا پای من

می کنم با یک دو تن اهل محل گاهگاهی یک «هلو» رد و بدل

گر هوا خوبست یا این که بد است گفتگو درباره اش صد در صد است

جز هوا ، هر گفتگویی نابجاست این جماعت ، حرفشان روی هواست

بگذر از نی ، من حکایت می کنم وز جدایی ها شکایت می کنم

نی کجا این نکته ها آموخته نی کجا داند نیستان سوخته

نی کجا از فتنه های شرق و غرب داغ بر دل دارد و تیشه به فرق

بشنو از من ، بهترین راوی منم راست خواهی ، هم نی و هم نی زنم

سوختند آنها نیستان مرا زیر و رو کردند ایران مرا

کاش میماندم در آن محنت سرا تا بسوزانند در آتش مرا

تا بسوزانندم و خاکسترم در هم آمیزد به خاک کشورم

دیدی آخر هر چه رشتم پنبه شد جمعه هایم ناگهان یکشنبه شد



موضوع مطلب :

          
شنبه 89 آذر 20 :: 1:51 صبح

پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 3
  • بازدید دیروز: 38
  • کل بازدیدها: 165089
قالب وبلاگ